Iraq in Saddsm's Authority: Challenge of Power and Uncap ability
اصل مقاله
عراق تحت حاکمیت صدام: کشاکش قدرت و ناتوانی
تهیه و تنظیم: گروه ترجمه فصلنامه
اشاره:
با سقوط صدام در سال 2003، دوران حاکمیت حزب بعث در عراق نیز به پایان رسید. سقوط سریع همراه با ابهام وی، پرسشهای متفاوتی را در دو محور دلایل و پیامدهای آن مطرح کرد. هرچند تاکنون، بیشتر این پرسشها بیپاسخ ماندهاند، اما پرسشی که از این میان بیش از همه خودنمایی میکند، اینکه عراق تحت حاکمیت صدام از زمان روی کارآمدن وی در سال 1979 تا زمان سقوطش در سال 2003 چه تحولات مهمی را پشت سر گذاشت که در نهایت، به سقوط رژیم بعث منجر شد؟
مطالعه و بررسی در مورد موضوع مزبور دست کم، به دو دلیل اهمیت دارد. نخست اینکه عراق در تمام دوران حکومت صدام با ایران چالشهای امنیتی و نظامی داشت که نقطة اوج آن، تحمیل جنگ هشت ساله مردم ایران بود. دوم اینکه مطالعة نحوة تعاملات عراق با نظامهای منطقهای و بینالمللی و نتایج وپیامدهای آن تجربة بزرگی برای کشورمان در بردارد.
در میان دیدگاهها و نظریاتی که تاکنون، در مورد سقوط صدام ارائه شده است، دیدگاهی که بیش از همه قابل هضمتر و تأمل برانگیزتر است، این است که عراق تحت حاکمیت صدام همانگونه که از سالهای قبل پیش بینی میشد، به دلیل قرار گرفتن در کشاکش قدرت و ناتوانی، در نهایت به سمت بحران پیش رفت و از این رومی توان بسیاری از رازهای نهفتة علل سقوط صدام را در این فرضیه یافت. به عبارت دیگر، بیگمان، نوع رژیم سیاسی حاکم بر عراق، شیوههای تصمیمگیری، عملکرد و رفتارهای خارجی و داخلی آن، قدرت نظامی و تلاش برای دستیابی به سلاحهای غیر متعارف، واقعیتهایی بودند که عراق دوران صدام را به سمت سقوط اجتناب ناپذیر سوق دادند. البته، طرح این فرضیه به معنی نادیده گرفتن دیگر دلایل و انگیزههای حمله به عراق و اشغال آن به دست آمریکا و متحدانش نیست.
گروه ترجمة فصلنامه مقالة حاضر را تنها با هدف بررسی عملکردهای داخلی و خارجی صدام، با استفاده از منابع خارجی تدوین کرده است. همچنین، این مقاله، تنها گویای بخشی از واقعیتهایی است که درتحلیل این روند میتواند کارشناسان امور را کمک کند.([1])
به قدرت رسیدن صدام
صدام حسین در سال 1937 در منطقة تکریت واقع در شمال بغداد به دنیا آمد، در سال 1957، به حزب بعث پیوست و پس از شرکت در تلاش نافرجامی برای ترور عبدالکریم قاسم، نخست، به سوریه و سپس، به مصر گریخت. وی به طور غیابی به پانزده حبس محکوم شد و پس از به قدرت رسیدن حزب بعث در سال 1963، به بغداد بازگشت، اما سال پس از آنکه حزب بعث قدرت را از دست داد، مخفی و پس از آن دستگیر و زندانی شد، اما در سال 1967 از زندان گریخت و مسؤلیت امنیت حزب بعث را بر عهده گرفت. وی مصمم بود خواستة خود را بر حزب تحمیل کند و در مرکز قدرت قرار گیرد.
در سال1968، حزب بعث دوباره به قدرت رسید و در سال 1969، صدام معاون رئیس شورای فرماندهی انقلابی، معاون رئیس جمهور و معاون دبیر کل فرماندهی منطقهای بعث شد، در سال1970، به فرماندهی ملی حزب پیوست، هفت سال بعد، به عنوان معاون دبیر کل انتخاب شد و سرانجام، در ژوئیه سال 1979، ریاست جمهوری عراق را بر عهده گرفت.
سیاستهای داخلی
هرچند زندگی عمومی در عراق، تحت تسلط حزب بعث قرار داشت، اما تمام قدرت واقعی در دست صدام و محفل نزدیک به او بود. خانواده، قبیله و تعداد کمی از همراهانش وفادارترین حامیان وی بودند و صدام از آنها برای انتقال دستورات خود، از جمله به اعضای دولت، استفاده میکرد.
رئیس جمهور عراق برای برانگیختن حامیان خود و کنترل یا از بین بردن مخالفتها، از سرپرستی و خشونت استفاده میکرد. پاداشهای بالقوه عبارت بودند از: موقعیت اجتماعی، پول و دسترسی بهتر به کالا. دستگاه عریض و طویل امنیتی صدام و شبکة حزب بعث نظارت بر جامعة عراق را تأمین میکرد. این دستگاه در سازمانهای اجتماعی، دولتی و نظامی خبرچین داشت. صدام شکنجه میداد، اعدام میکرد و علیه دشمنان واقعی خود یا آنان که در مکان دشمنی قرار میگرفتند، ابزار اجبار را به کار میبرد. هدفهای وی، نه تنها کسانی که به او جسارت کرده بودند، بلکه خانوادهها، دوستان یا همکاران آنها نیز بودند.
صدام عمل میکرد تا اطمینان یابد در عراق، هیچ مرکز قدرت دیگری وجود نداشت. وی احزاب و گروههای قومی، مانند کمونیستها و کردها را که ممکن بود بکوشند خود را نشان دهند، درهم کوبید. اعضای اپوزیسیون در خارج، هدف تلاشهای ترورهایی که از سوی سرویس امنیتی عراق هدایت میشد، قرار گرفتند.
در شبکة خبرچینان دولت عراق، افسران ارتش بخش مهمی بودند. شک دربارة اینکه افسری تمایلاتی غیر از خدمت به رئیس جمهور دارد، به اعدام فوری منجر میشد. برای صدام کاملاً، عادی بود که در مقابل کسانی که به نظر او ممکن بود، علیه وی توطئه کنند، اقدام پیشگیرانه انجام دهد.
دستگاه امنیتی صدام
صدام به فهرست بلند بالایی از سازمانهای امنیتی متکی بود که مسئولیتهای آنها با یکدیگر تداخل داشت. سازمانهای امنیتی مهم عبارت بودند از:
- سازمان امنیت ویژه، که بر امنیت صدام نظارت و وفاداری دیگر سرویسهای امنیتی را کنترل میکرد. کارکنان این سازمان بیشتر اهل تکریت بودند.
- گارد ویژة ریاست جمهوری، که به بهترین تجهیزات نظامی موجود مجهز و اعضای آن براساس وفاداری به رژیم انتخاب میشدند.
- ادارة کل امنیت، که مسئول اولیة مقابله با تهدیدهای افراد غیر نظامی بود.
- ادارة کل اطلاعات، که فعالیتهای ناراضیان را در داخل و خارج کنترل و سرکوب میکرد.
- اداره اطلاعات نظامی، که نقش آن تحقیق در پرسنل نظامی بود.
- فداییان صدام، که تحت کنترل عدی، پسر صدام، قرار داشت و برای مقابله با نا آرامیهای داخلی از آن استفاده میشد.
افزون بر این، عدی، پسر صدام، شکنجهگاهی اختصاصی در ساختمانی واقع در ساحل رود دجله داشت. این شکنجه گاه که ظاهراً، تأسیسات برق بود، به اتاق سرخ شهرت داشت. در سال 1994، وی نیرویی شبه نظامی تشکیل داد که برای اعدام قربانیان در خارج از خانههایشان به عنوان شمشیر عمل میکردند. وی شخصا، افراد را اعدام میکرد. اعدام شیعیان در جریان شورش آنها در عراق پس از جنگ خلیج فارس نمونهای از این موضوع است.
اعضای خانوادة صدام نیز تحت تعقیب قرار میگرفتند. علاعبدالقادر المجید، پسر عموی صدام، از عراق به اردن گریخت و عدم موافقت خود را در مورد مسائل تجاری با رژیم اظهار کرد. وی پس از اینکه سفیر عراق در اردن به طور علنی اعلام کرد که زندگی او در خطر نیست، به عراق بازگشت. طاهر هبوش، رئیس اداره کل اطلاعات ( مخابرات) او را در مرز ملاقات کرد و وی را به مزرعهای، که به علی حسن المجید تعلق داشت، برد. در آنجا علا را به درختی بستند و عدهای از اعضای نزدیک خانوادة او به دستور صدام به نوبت به او تیراندازی کردند.
حدود چهل نفر از خویشاوندان صدام شامل زنان و کودکان به دستور وی به قتل رسیدند. دامادهای وی به نامهای حسین و صدام کامل در سال 1995 از صدام بریدند و پس از اینکه دولت عراق برای آنها اعلام عفو کرد، از اردن به عراق بازگشتند، اما در فوریة سال 1996 اعدام شدند.
سرکوب - کردها و شیعیان
صدام برنامة درازمدت تعقیب و آزار کردهای عراق را دنبال میکرد؛ اقدامی که از طریق استفاده از سلاحهای شیمیایی نیز انجام میگرفت. در خلال جنگ ایران و عراق، صدام، پسر عمویش علی حسن المجید را جانشین خود در شمال قرار داد. المجید در-1988-1987، حملة موسوم به انفال را به دهکدههای کردنشین انجام داد. عفو بینالملل برآورد میکند که طی این دوره، صد هزار کرد کشته یا ناپدید شدند.
پس از جنگ خلیجفارس در سال 1991، کردهای شمال عراق علیه حکمرانی بغداد به پا خاستند. در پاسخ به این قیام، رژیم عراق هزاران نفر را قتل عام یا زندانی کرد. بدینترتیب، بحرانی انسانی پدید آمد و بیش از یک میلیون کرد به کوهستانها گریختند و برای خروج از عراق کوشیدند.
تعقیب کردهای عراق ادامه یافت. البته، حفاظت تأمین شده با منطقة پرواز ممنوع در شمال، از زیادهرویهای بیشتر وی کمک کرد، اما در خارج از این منطقه، رژیم بغداد همچنان، به سیاست تعقیب و ارعاب ادامه داد.
به دنبال این سیاست، رژیم بعث، از سلاحهای شیمیایی علیه کردها، به ویژه در شهر حلبچه ( 1988) استفاده کرده است. تهدید ضمنی استفاده از سلاحهای شیمیایی علیه کردها و دیگران، بخش مهمی از تلاش صدام برای در کنترل نگه داشتن افراد غیر نظامی بود.
رژیم بغداد کوشید جمعیتهای سنتی کرد و ترکمن را از مناطق تحت کنترل آنها جابهجا کند. این امر بیشتر برای تضعیف ادعاهای کردها به منطقة نفتخیز در اطراف شهر شمالی کردنشین کرکوک صورت گرفت. کردها و دیگر اقوام غیر عرب به اجبار، به سه فرمانداری شمال عراق، دوهوک، اربیل و سلیمانیه، رانده شدند که تحت کنترل دوفاکتوی کردها قرار داشت. طبق گزارش مخبر کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد در مورد عراق، از سال 1991 به بعد، 94 هزار نفر از کردها از منطقة خودشان رانده شدند. زمینهای کشاورزی متعلق به کردها مصادره و مجدداً بین عربهای ساکن جنوب عراق توزیع شد تا انگیزهای برای کوچ آنان به منطقه کرکوک باشد.
پس از انقلاب اسلامی ایران در سال 1979، که به اخراج شاه ایران انجامید، صدام از وحشت روبهرو شدن با رژیم جدید شیعه در ایران، مبارزه علیه اکثریت مسلمانان شیعه را شدت بخشید.
در اوایل مارس سال 1991، در آستانة جنگ خلیج فارس، شورشی در شهر بصره درگرفت که به سرعت، به دیگر شهرهای شیعه نشین جنوب عراق نیز سرایت کرد. رژیم عراق با کشتن هزاران نفر به این شورشها واکنش نشان داد. این بار نیز بسیاری از شیعیان کوشیدند به ایران و عربستان سعودی فرار کنند.
از آنجا که بعضی از شیعیان مخالف رژیم بعث میکوشیدند در مردابهای جنوب عراق پناه بگیرند، صدام برای مقهور کردن آنها برنامة بزرگ خشک کردن مردابها را در پیش گرفت تا نیروهای زمینی بتوانند تمام مخالفان را در آنجا از بین ببرند. جمعیت روستایی آن منطقه یا گریختند یا به شهرهای دیگر پناه بردند یا از مرز عبور کردند و به ایران وارد شدند.
سوء استفاده از حقوق بشر
این بخش بر اساس گزارشهای مربوط به سوء استفاده از حقوق بشر از سازمانهای بینالمللی از جمله سازمان عفو بینالملل و سازمان دیدهبان حقوق بشر نوشته شده است.
مردم کماکان، بر اساس ظن و شک به انجام فعالیتهای سیاسی یا دینی و اغلب بدین دلیل که عضو گروههای مخالفاند، دستگیر و زندانی میشدند. اعدامها بدون رعایت مراحل قانونی انجام میگرفت. از دفن قربانیان به دست خویشاوندانشان طبق مقررات اسلامی، اغلب جلوگیری میشد. طی این مدت، هزاران زندانی نیز اعدام شدند.
برخی از مصادیق سوء استفاده از حقوق بشر عبارتاند از:
- 4 هزار زندانی در سال 1984 در زندان ابوقریب اعدام شدند.
- 3 هزار زندانی بین سال 1993 و 1998 در زندان ماهجر اعدام شدند.
- حدود 2500 زندانی بین سالهای 1997 و 1999 در عملیات تصفیة زندانها اعدام شدند.
- 122 زندانی مرد در ماههای فوریه و مارس سال 2000 و 23 زندانی سیاسی دیگر نیز در اکتبر سال 2001 در زندان ابوقریب اعدام شدند.
- زنان زندانی در زندان ماهجر به طور معمول، از سوی نگهبانان خود مورد تجاوز به عنف قرار میگرفتند.
- روشهای شکنجه که در زندانهای عراق مورد استفاده قرار میگرفت، متههای برقی برای سوراخ کردن دستها، کشیدن ناخنهای دست، بریدن با استفاده از چاقو، حملات جنسی و تجاوز به عنف رسمی را شامل میشد.
- زندانیان در زندان قطیه در بغداد و در محلهای دیگر در صندوقهای فلزی به اندازه کارتن چای قرار داده میشدند.
صدام فرمانهایی صادر میکرد که مجازاتهای شدیدی برای جرایم سیاسی در پی داشت. این مجازاتها قطع کردن اعضای بدن، داغ زدن، بریدن گوشها و دیگر روشهای قطع کردن اعضای بدن را شامل میشدس زبان هر فردی که گناهش ناسزا گفتن به رئیس جمهور تشخیص داده میشد، قطع میشد.
جنگهای صدام
صدام برای تثبیت کنترل مطلق خود بر عراق کوشید این کشور را به قدرت مسلط منطقه تبدیل کند. وی برای تحقق این هدف عراق را به دو جنگ تجاوز کارانه علیه همسایگان وارد کرد (یعنی جنگ ایران و عراق و حمله به کویت).
با سقوط شاه در ایران در سال 1979، روابط ایران و عراق به سرعت تیره شد. در سپتامبر سال 1980، صدام قرارداد مرزیای را که در سال 1975 با ایران منعقد کرده بود و طبق آن، نیمی از شط العرب به ایران داده شده بود، لغو کرد. وی معتقد بود میتواند از ضعف، انزوا و از هم پاشیدگیای که به نظر او، پس از انقلاب در ایران پدید آمده بود، بهره ببرد. هدف او این بود که منطقهای را که چند سال پیش به ایران واگذار کرده بود، مجدداً تصرف نموده، موقعیت عراق را به عنوان رهبر جهان عرب تثبیت کند. وی انتظار داشت که این جنگ کوتاه و سریع باشد، اما خلاف انتظار او، این جنگ هشت سال به طول انجامید و طی آن، عراق بیش از پانصد موشک بالستیک به اهدافی در ایران از جمله شهرهای بزرگ شلیک کرد.
برآورد میشود که جنگ ایران و عراق برای دو طرف، یک میلیون تلفات داشته است. در این جنگ، عراق از سال 1984 به بعد، به شکل وسیعی از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد. حدود بیست هزار ایرانی با گاز خردل و گازهای اعصاب تابون و سارین کشته شدند. شورای امنیت سازمان ملل گزارشی را که سه کارشناس منصوب دبیر کل سازمان در مارس سال 1986 تهیه کرده بودند بررسی و به دنبال آن، رئیس شورا بیانیهای صادر کرد که در آن استفادة عراق از سلاحهای شیمیایی محکوم شده بود؛ نخستین باری که از کشوری به عنوان ناقض کنوانسیون ژنو 1929 نام برده شد که استفاده از سلاحهای شیمیایی را ممنوع میکند.
هزینة جنگ برای دو طرف جنگ بیش از صدها میلیارد دلار بود، اما عراق چیزی به دست نیاورد. پس از پایان جنگ، صدام تلاشهایی را برای برتری در خلیج فارس در پیش گرفت، سیاستهای وی، هزینه کردن مبالغ هنگفتی را برای تجهیزات نظامی میطلبید، اما بدهیهایی ناشی از جنگ مانعی در این راه محسوب میشد. ضمن آنکه، قیمت نفت به عنوان تنها صادرات مهم آن کشور است،پایین بود.
تا سال 1990، عراق همچنان با مشکلات مالی روبهرو بود؛ صدام تصمیم گرفت کشورهای نفت خیز خلیج فارس را وادار کند با محدود کردن تولید، قیمت نفت را افزایش دهند و از چهل میلیارد دلاری که طی جنگ با ایران به عراق وام داده بودند، صرفنظر کنند. کویت، این امتیاز را از نظر سقف تولید به عراق داد، اما صدام کویت را به دلیل افزایش تولید سرزنش میکرد. هنگامی که تهدیدها و باج خواهیهای عراق نتیجه نداد، صدام در 2 اوت سال 1990، به کویت حمله کرد.
صدام همچنین، کوشید تا تصرف کویت را به صورتهای دیگر توجیه کند. وی همانند دیگر رهبران عراق ادعا کرد که حکمرانان کویت قبلاً، در زمان امپراتوری عثمانی، تحت حکومت حاکم بصره بودهاند؛ بنابراین، کویت باید به عراق تعلق داشته باشد.
در خلال اشغال کویت، عراق مانع از دسترسی نیروهای صلیب سرخ به غیرنظامیان شد که باید در برابر آثار مخاصمات مسلحانة بینالمللی حفظ میشدند. نیروهای بعثی برای جرایم نسبتاً کوچکی مانند احتکار مواد غذایی، مجازات مرگ برای کویتیها در نظر میگرفتند.
صدام با نیت بازداشتن کشورهای غربی از اقدام نظامی برای بیرون راندن عراق از کویت، صدها نفر تبعة خارجی (مانند کودکان) را در عراق و کویت به گروگان گرفت و خلاف قوانین انسانی و بینالمللی، از خروج هزاران نفر از اتباع خارجی ار آن کشور جلوگیری کرد و در تعدادی از محلهای غیرنظامی و نظامی استراتژیک، از این گروگانها به عنوان سپر انسانی استفاده شد.
در پایان جنگ خلیج فارس، ارتش عراق در حال فرار از کویت، بیش از 1160 حلقه چاه نفت کویت را آتش زد؛ اقدامی که پیامدهای زیست محیطی جدیای به دنبال داشت.
بیش از ششصد تن کویتی، اسیر جنگی و افراد مفقودالاثر هنوز سرنوشت نامعلومی دارند. عراق از اجرای تعهداتی که سازمان ملل در مورد گم شدگان دارد، خودداری کرد و تنها برای سه پرونده اطلاعات کافی داد.
برنامههای سلاحهای کشتارجمعی عراق: 1971-1998
عراق به مدت بیش از سی سال مشغول پژوهش دربارة جنگهای شیمیایی و میکروبی بود. پژوهشهای مربوط به جنگهای شیمیایی در سال 1971در محل حفاظت شدهای به نام رشاد([2]) که در شمال شرقی بغداد قرار دارد، آغاز شد. در این محل، دربارة تعدادی از عوامل شیمیایی، مانند گاز خردل، CS و تابون پژوهشهایی انجام گرفت. بعدها، در سال1974سازمانی اختصاصی به نام الحسن ابن هیتام تأسیس شد. در اواخر دهة70، برای تأسیس یک مرکز بزرگ پژوهشی و تولیدی در صحرای واقع در غرب بغداد طرحها،و برنامههایی تحت پوشش پروژة 922 تهیه شد. قرار بود این مرکز، به موسسة دولتی المثننا([3]) معروف گردد و با نام ظاهری مؤسسة دولتی عراق برای تولید حشرهکش فعالیت کند. این مرکز که عملیات خود را در 1982-1983 آغاز کرد، پنج بخش پژوهش و توسعه داشت که هر یک مأمور پیگیری برنامة خاصی بودند. همچنین، سایت المثننا مرکز مهم تولید عوامل شیمیایی بود و در عین حال، در تبدیل کردن عوامل شیمیایی و میکروبی به سلاح و تمام جنبههای آزمایش و تولید سلاح را همراه با ارتش انجام میداد. طبق اطلاعاتی که بعدها عراقیها ارائه دادند، در سال 1991، کل ظرفیت تولید سالانة این مرکز چهار هزار تن بوده است، اما به نظر میرسد که ظرفیت، بیش از این مقدار رقم بوده است. سه انبار و تسهیلات تولیدی مواد متشکله به نامهای فالوجه 1،2و3 که در نزدیک حبانیه شمال غربی بغداد، قرارداشتند و بخشهایی از آنها پیش از تکمیل شدن،در جریان جنگ خلیج فارس در سال 1991 به شدت بمباران شدند، ازالمثننا پشتیبانی میکردند.
همچنین، عراق پژوهش دربارة سلاحهای میکروبی را در دهة 70 آغاز کرد. پس از پژوهش مقیاس کوچک، تأسیساتی به منظور پژوهش و توسعه در السلمان که سلمان پاک نامیده میشود، تأسیس شد. این مرکز واقع در 35 کیلومتری بغداد، از سه سمت به رودخانه دجله محدود است. هرچند در مرحلة اولیه پژوهش دربارة سلاحهای میکروبی پیشرفتهایی حاصل شد، اما عراق تصمیم گرفت تولید سلاحهای شیمیایی و سیستمهای حمل آنها را در المثننا متمرکز کند. با آغاز جنگ ایران و عراق در اوایل دهة 80، برنامة مطالعات سلاحهای میکروبی مجددا ًشروع شد
اتصاب دکتر رهاب طاها به ریاست یک تیم پژوهش اسلحة میکروبی در المثننا، به توسعة این برنامه کمک کرد. تقریباُ در همان زمان، برای گسترش سایت سلمان پاک و تبدیل آن به تأسیسات پژوهش سلاح میکروبی، برنامههایی تهیه شد. دکتر طاها تا سال 1987 با تیم خود در المثننا به کار ادامه داد و در این سال، به سلمان پاک منتقل شد که تحت کنترل مدیرکل استخبارات قرار داشت.
در ادامة این تلاشها، سرمایهگذاری زیادی برای احداث کارخانه اختصاصی (پروژة 324) در الحکم صورت گرفت. تولید عامل در سال 1988 آغاز شد و آزمایشهای تهیة سلاح و سپس پرکردن مهمات، با همراهی کارکنان مؤسسه دولتی المثننا انجام میگرفت. از میانة سال 1990، کارخانههای غیرنظامی دیگری نیز به خدمت گرفته شدند و در آنها، تغییراتی داده شد تا بتوانند به تولید، پژوهش و گسترش عوامل میکروبی بپردازند. این کارخانهها عبارت بودند از:
- انستیتوی واکسن بیمار تب برفکی به نام الدوره که بوتولینوم و توکسین تولید میکرد و به پژوهش تأثیرات سلاحهای میکروبی دربارة ویروس میپرداخت. همچنین، اطلاعاتی وجود دارد که نشان میدهد روی سیاه زخم نیز،کارهایی انجام شده است.
- مرکز پروهش آب و کشاورزی الغرالیه که عراق اعتراف کرد به تولید افلاتوکسین و نیز،مهندسی ژنتیک میپرداخته است.
- انستیتوی واکسن و اماریه سرا که برای انبار کردن موجودی دانههای عامل میکروبی مورد استفاده قرار میگرفت و به مهندسی ژنتیک میپرداخت.
تا زمان جنگ خلیج فارس، عراق در حال تولید مقادیر بسیار زیادی از عوامل شیمیایی و میکروبی بود. طبق تعدادی از اظهارنامههای عراق به سازمان ملل متحد در دهة 90، پی میبریم که آنها تا سال1991 دست کم، موارد زیر را تولید کرده بودند:
- 19هزار لیتر بوتولینوم توکسین، 8500 لیتر سیاه زخم، 2200 لیتر افلاتوکسین، ضمن کار روی عوامل دیگر.
-2850 تن گاز خردل، 210 تن تابون، 795 تن سارین و سیکلو سارین و 9/3 تن وی ایکس.
برنامة هستهای عراق در دهة 50 زیر نام کمیسیون انرژی اتمی عراق پدید آمد. طبق موافقتنامة همکاریهای هستهای که در سال 1959 بین عراق و شوروی امضا شد، یک مرکز پژوهش هستهای مجهز به یک رآکتور پژوهشی در طویته، مرکز اصلی پژوهش هستهای عراق، تأسیس شد. این رآکتور پژوهشی تا سال 1991 کار میکرد. با اوج گرفتن درآمدهای نفتی عراق در اوایل دهة 70، از توسعة برنامة پژوهشی حمایت شد. در میانة دهة 70، برنامه مزبور با دریافت دو راکتور پژوهشی که نیروی خود را از سوخت اورانیم بسیار غنی شده میگرفت و تجهیزات تولید سوخت و جابهجایی، تقویت شد. تا اواخر دهة 80، عراق از نظر تولید اورانیوم خودکفا شده بود. یکی از رآکتورها درست پیش از اینکه عملیاتی شود، در ژوئن سال 1981 با حمله هوایی اسرائیل منهدم شد و دیگری، هرگز تکمیل نشد.
تا میانة دهة 80، با وخیم شدن وضعیت عراق در جنگ با ایران، مجدداً به استفاده از فناوری هستهای توجه شد. برای غنی کردن اورانیوم به عنوان مادة انشقاق پذیر(مادهای که قلب یک سلاح هستهای است) به منظور استفاده در سلاحهای هستهای، منابع بیشتری به توسعة این فناوری اختصاص یافت. اورانیوم غنی شده، ارجحیت داشت؛ زیرا، شد آن را به راحتی و مخفیانهتر از گزینة دیگر، یعنی پلوتونیوم تولید کرد. عراق برای تولید اورانیوم بسیار غنی شده، جدا سازی الکترومغناطیسی و تقویت گاز سانتریفیوژ، برنامههایی موازی را در پیش گرفت. تا سال 1991، تأسیسات جدا سازی الکترومغناطیسی ایزوتوپ نزدیک به اتمام بود و تأسیسات دیگری در دست احداث قرار داشت، اما عراق هرگز در فناوری جداسازی الکترومغناطیسی ایزوتوپ موفق نشد و این برنامه، در سال 1991 کنار گذاشته شد. سپس، عراق تصمیم گرفت تلاشهای خود را بر سانتریفیوژ گاز به عنوان وسیلة تولید مادة انشقاق پذیر لازم متمرکز کند. تأسیسات سانتریفیوژ نیز در دست احداث بود، اما طرح سانتریفیوژ درحال توسعه بود. در اوت سال 1990، عراق برای ساخت سلاحی هستهای در ظرف یکسال، برنامه ضربتیای را برنامهریزی کرد. در این برنامه، برای تولید اورانیوم بسیار غنی شده با استفاده از سوخت رآکتور پژوهشی شوروی که عملاً غنی شده بود و نیز سوخت مصرف نشده رآکتور بمباران شده از سوی اسرائیلیها، یک مدارکوچک سانتریفیوژ گاز50 ماشینی پیش بینی شده بود. این برنامه ضربتی تا زمان جنگ خلیج فارس پیشرفت چندانی نداشت.
هدف اعلام شدة عراق، تولید یک کلاهک موشک با بازده 20 کیلوتن و طرحهای تسلیحاتی برای سادهترین سلاحهای انفجار از درون بود. این سلاحها به سلاحی شباهت داشتند که در سال 1945، در ناکازاکی استفاده شد. عراق همچنین، روی مفاهیم پیشرفتهتر کار میکرد. تا سال 1991 این برنامه گروه عظیمی از کارشناسان عراقی از اسناد برنامه، بانک اطلاعاتی و زیرساختهای تولیدی پشتیبانی میکردند.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی طی گزارش اعلام کرد که عراق:
- برای تولید امواج شوک انفجار با مواد منفجره، نیرومند آزمایشهایی انجام داده بود.همچنین،
برای درک گزینههای مختلف چاشنی نوترونی، تلاش فوقالعاده کرده در به دست آوردن توانمندی تولید، قالبریزی و ماشینکاری فلز اورانیوم، پیشرفت درخور توجهی به دست آورده بود.
پیش از جنگ خلیج فارس، عراق صنعت پیشرفتة موشک بالستیک را در اختیار داشت. بسیاری از موشکهایی که در جنگ خلیج فارس پرتاب شدند، موشکهای اسکادی بودند که پس از تغییراتی به دست عراقیها، موشک الحسین نام گرفت و برد آنها تا 650 کیلومتر افزایش یافته بود. پیش از جنگ خلیج فارس، عراق 250 موشک نوع اسکاد به علاوه تعداد نامعلومی موتور و اجزا وارد کرده بود. همچنین، روی نوع دیگری از اسکاد پیشرفته ( مانند العباس) کار میکرد که برد آ نها 900 کیلومتر بود. از سوی دیگر، قصد داشت برای تولید موشکهای جدید، روی موتور اسکاد تغییرات مهندسی انجام دهد.
اطلاعات جدید نشان میدهد که ممکن است در آن زمان، آنها به موفقیت دست یافته باشند، به ویژه عراق برای موشک جدید اسکاد که برد آن 1200 کیلومتر بود، برنامههایی داشت. همچنین، یک وسیلة پرتاب چند مرحلهای ماهواره را که بر فناوری اسکاد متکی بود و العبید نامیده میشد، آزمایش کرد. همچنین، در خلال این دوره، در حال تکمیل موشک دو مرحلهای بدر 2000 بود که هفتصد تا هزار کیلومتر برد داشت و باسوخت جامد کار میکرد ( این برنامه بر نقش عراق در دهة 80، یعنی دو برنامهای که با همکاری آرژانتین و مصر جریان داشت، مبتنی بود). برای سیستمهای موشکی با برد 1200 تا 1500کیلومتر با استفاده از سوخت جامد نیز برنامههایی وجود داشت .
استفاده از سلاحهای شیمیائی و میکروبی
عراق طی جنگ علیه ایران، بارها، از انواع سلاحهای شیمیایی استفاده کرد. بسیاری از قربانیان این سلاحها هنوز، در بیمارستانهای ایران از تأثیرات دراز مدت آن ( انواع متعدد سرطان و بیماریهای ریوی) رنج میبرند. در سال 1988، صدام همچنین، علیه کردهای عراقی در حلبچه، واقع در شمال عراق، از خردل و گازهای اعصاب استفاده کرد. برآوردها متفاوت است، اما به گفتة سازمان ناظر حقوق بشر، طی این جنایت، پنج هزار نفر کشته شدند.
عراق در جنگ با ایران، از مقادیر زیادی خردل، تابون و سارین استفاده کرد که بیش از بیست هزار تلفات در برداشت. یک ماه پس از حمله به حلبچه، نیروهای عراقی بیش ازصد تن سارین را در شبه جزیرة فاو و در سه ماهة پس از آن، سارین و دیگر گازهای اعصاب را علیه ایرانیان به کار بردند که تلفات گستردهای به بار آورد.
از روی اظهارنامههای عراق به سازمان ملل پس از جنگ خلیج فارس، پی میبریم که این کشور تا سال 1991، انواع وسائل حمل سلاحهای شیمیایی و میکروبی، از جمله بیش از شانزده هزار بمب سقوط آزاد و بیش از یازده هزار راکت توپخانه و توپ، تولید کرده است. همچنین، عراق نزد کمیسیون ویژة سازمان ملل اعتراف کرد که برای موشکهای بالستیک خود،50 کلاهک شیمیایی و 25 کلاهک میکروبی داشته است.
استفاده از موشکهای بالستیک
طی جنگ علیه ایران، عراق بیش از 500 موشک نوع اسکاد بر هدفهای نظامی و غیر نظامی ایران و در جریان جنگ خلیج فارس، 93 موشک نوع اسکاد بر اهدافی در اسرائیل و بر نیروهای مستقر متحدان در منطقة خلیج فارس شلیک کرد.
در پایان جنگ خلیج فارس، جامعة بینالمللی تصمیم گرفت که زرادخانههای سلاحهای شیمیایی و میکروبی عراق و موشکهای بالستیک آن کشور را منهدم کند. روشی که برای تحقق این هدف برگزیده شد، تشکیل کمیسیون ویژة سازمان ملل برای انجام بازرسیهای سر زده در داخل عراق و از بین بردن سلاحهای شیمیایی و میکروبی و موشکهای بالستیک با برد بیش از 150کیلومتر بود. آژانس بینالمللی انرژی اتمی مأمور شد برنامة سلاحهای هستهای عراق را لغو کند.
بین سالهای1991 و 1998، کمیسیون ویژة سازمان ملل موفق شد مقادیر درخور توجهی سلاح شیمیایی و موشک بالستیک و نیز تأسیسات تولید مربوط بدان را شناسایی و منهدم کند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز زیر ساختهای برنامة سلاحهای عراق را منهدم و مواد هستهای اساسی آن را خارج کرد. این امر، با وجود یک برنامه مداوم و هوشمندانه ایزاء، ممانعت، تکذیب و انکار انجام گرفت. بدین دلیل، کمیسیون ویژه در سال 1998 به این نتیجه رسید که توانایی انجام مأموریت خود را ندارد را بدینترتیب، در دسامبر سال 1998 بازرسان خاک عراق را ترک کردند.
بر اساس گزارش کمیسیون ویژه به شورای امنیت سازمان ملل در ژانویه سال 1999 وگزارشهای قبلی کمیسیون، ارزیابی میشود که وقتی بازرسان ملل متحد عراق را ترک کردند، نتوانستند موارد زیر را معلوم کنند:
- 360 تن مواد شیمیایی جنگی از جمله 5/1 تن گاز وی.ایکس.
- 3 هزار تن مواد تشکیل دهنده مواد شیمیایی از جمله حدود 300 تن که در برنامه سلاحهای شیمیایی عراق مخصوص تولید وی.ایکس. بود.
- واسطهای رشد که برای تولید عامل میکروبی تهیه شده بود(و برای تولید بیش از سه برابر 8500 لیتر هاگ سیاه زخم کافی بود که عراق به تولید آن اعتراف کرده بود) .
- بیش از 3000 هزار مهمات ویژه برای حمل عوامل شیمیایی و میکروبی.
ترک عراق از سوی کمیسیون ویژة سازمان ملل بدین معنا بود که جامعة بینالمللی نمیتواند حقیقت پشت این مغایرتها را مشخص کند. بدین ترتیب، توانایی این جامعه به ارزیابی کردن تلاشهای مداوم عراق برای بازسازی برنامههای خود، تضعیف شد.
سوتیترها
هرچند زندگی عمومی در عراق، تحت تسلط حزب بعث قرار داشت، اما تمام قدرت واقعی در دست صدام و محفل نزدیک به او بود. خانواده، قبیله و تعداد کمی از همراهانش وفادارترین حامیان وی بودند و صدام از آنها برای انتقال دستورات خود، از جمله به اعضای دولت، استفاده میکرد.
در شبکة خبرچینان دولت عراق، افسران ارتش بخش مهمی بودند. شک دربارة اینکه افسری تمایلاتی غیر از خدمت به رئیس جمهور دارد، به اعدام فوری منجر میشد
عدی، پسر صدام، شکنجهگاهی اختصاصی در ساختمانی واقع در ساحل رود دجله داشت. این شکنجه گاه که ظاهراً، تأسیسات برق بود، به اتاق سرخ شهرت داشت
حدود چهل نفر از خویشاوندان صدام شامل زنان و کودکان به دستور وی به قتل رسیدند. دامادهای وی به نامهای حسین و صدام کامل در سال 1995 از صدام بریدند و پس از اینکه دولت عراق برای آنها اعلام عفو کرد، از اردن به عراق بازگشتند، اما در فوریة سال 1996 اعدام شدند
طبق گزارش مخبر کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد در مورد عراق، از سال 1991 به بعد، 94 هزار نفر از کردها از منطقة خودشان رانده شدند. زمینهای کشاورزی متعلق به کردها مصادره و مجدداً بین عربهای ساکن جنوب عراق توزیع شد تا انگیزهای برای کوچ آنان به منطقه کرکوک باشد
از آنجا که بعضی از شیعیان مخالف رژیم بعث میکوشیدند در مردابهای جنوب عراق پناه بگیرند، صدام برای مقهور کردن آنها برنامة بزرگ خشک کردن مردابها را در پیش گرفت تا نیروهای زمینی بتوانند تمام مخالفان را در آنجا از بین ببرند
در این جنگ، عراق از سال 1984 به بعد، به شکل وسیعی از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد. حدود بیست هزار ایرانی با گاز خردل و گازهای اعصاب تابون و سارین کشته شدند
صدام با نیت بازداشتن کشورهای غربی از اقدام نظامی برای بیرون راندن عراق از کویت، صدها نفر تبعة خارجی (مانند کودکان) را در عراق و کویت به گروگان گرفت و خلاف قوانین انسانی و بینالمللی، از خروج هزاران نفر از اتباع خارجی ار آن کشور جلوگیری کرد و در تعدادی از محلهای غیرنظامی و نظامی استراتژیک، از این گروگانها به عنوان سپر انسانی استفاده شد
در پایان جنگ خلیج فارس، ارتش عراق در حال فرار از کویت، بیش از 1160 حلقه چاه نفت کویت را آتش زد؛ اقدامی که پیامدهای زیست محیطی جدیای به دنبال داشت
طی جنگ علیه ایران، عراق بیش از 500 موشک نوع اسکاد بر هدفهای نظامی و غیر نظامی ایران و در جریان جنگ خلیج فارس، 93 موشک نوع اسکاد بر اهدافی در اسرائیل و بر نیروهای مستقر متحدان در منطقة خلیج فارس شلیک کرد
[1] منابع خارجی مورد استفاده در تهیه این مقاله در دفتر فصلنامه موجود است.